
برایت آرزوهای کوچک دارم؛
مثلا اینکه چشمهایت را که باز میکنی، خستگیهای دیروزت را در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی، و تمام تنت لبریز باشد از طراوت و شادابی.
مثلا اینکه یک لقمه نان و پنیر دلخوشی صبحانهات باشد، قدمهایی سالم داشته باشی برای رفتن تا موفقیت، و مادری که هر صبح، دعای خیرش بشود بدرقهی راهت...
کلبه ای سرشار از عشق و محبت